چکیده

صلح و امنیت از اساسی‌ترین نیاز‌ها و آرزوهای بشر است که متأسفانه هنوز جزء آرمان‌های دست‌نایافته‌ی بشر به حساب می‌آید. تشکیل یک سازمان بین‌المللی که حافظ حقوق ملت‌ها باشد و بتواند صلح و امنیت بین‌المللی را حفظ کند، برای نخستین بار در ضمن معاهدات صلح گنجانده شد. 

 به مجموعه‌ی اصول و قواعدی که در جامعه‌ی بین‌المللی بر روابط دولت‌ها حاکم است حقوق بین‌الملل می‌گویند. کلمه‌ی «کنوانسیون» که در اساس‌نامه دیوان بین‌المللی از آن نام برده شده‌ است،‌‌ همان «معاهده» است که در حقوق بین‌الملل معنای واژه‌ی «قرارداد» در حقوق ‌خصوصی از آن برداشت می‌شود. واژه‌هایی چون: «پیمان»، «سند»، «پروتکل»، «منشور»، «میثاق»، «اساس‌نامه»، «اطلاعیه»، «یادداشت تفاهم» و «تفاهم‌نامه» نیز از اصطلاحات گوناگونی است که با واژه‌ی معاهده مترادف است. 

 از نظر «شارل روسو» معاهده، هر نوع توافقی است که میان اعضای جامعه‌ی بین‌المللی بسته می‌شود و هدف آن ایجاد برخی آثار حقوقی است. 

 اسلام در مورد معاهده و وفا به تعهدات، ارزش فراوانی قائل شده است؛ که از آن جمله آیات: ۱/مائده، ۳۴/بنی‌اسرائیل، ۱۷۷/بقره و ۸/مؤمنون ناظر بر این موضوع است. پیامبراکرم-صلی‌الله‌علیه‌وسلم- نیز در حدیثی مسلمان را از وفای به عهد ناگزیر می‌داند. ایشان-صلی‌الله‌علیه‌وسلم- نیز کسی را که عهد و پیمان ندارد بی‌دین می‌داند و در حدیثی دیگر وفا نکردن به عهد را یکی از نشانه‌های منافق برمی‌شمارد. 

 اسلام هم چنین به حقوق مردم توجه ویژه‌ای مبذول می‌دارد؛ منابعی چون: قرآن، سنت، اجماع و قیاس (عقل) از جمله منابعی به‌شمار می‌روند که در این زمینه ضامن بقای دین گردیده‌اند. به‌همین دلیل نخستین اصل حقوقی که در روابط بین‌الملل اسلامی ایجاد گردیده، اصل هم‌زیستی مسالمت‌آمیز است که بر اساس حق و عدل و قانون به آن پای‌بندی نشان می‌دهد. به‌طوری‌که صراحتاً در قرآن همگی به صلح دعوت می‌شوند: «ادخلوا فی السلم کافّه». همچنین آیات: ۱۶۴/بقره، ۱۰۳/انعام، ۸/دخان، ۴ و ۵/صافّات، ۶۵ و ۶۶/ص و۷۰/قصص از نمونه‌های بارزی است که قرآن آدمیان را به‌سوی وحدت سوق می‌دهد. مسلمانان نیز به تأسی از قرآن اولین کسانی بودند که قرن‌ها قبل از غربیان، به نگارش کتب «سِیَر» در زمینه حقوق انسان پرداختند. «زید‌بن‌علی» نخستین کسی بود که در این زمینه کتاب نوشت و افرادی چون عبدالرحمن اَوزاعی، ابویوسف (از شاگردان ابوحنیفه)، ابواسحاق فزاری، محمدحسن شیبانی و پروفسوراحمد رشید نیز به ادامه‌ی این راه پرداختند و کتبی در زمینه حقوق بین‌المللی نگارش نمودند. 

 ایجاد امنیت جهانی و صلح‌و‌سازش مهم‌ترین هدف رسالت اسلام بوده و پیوسته پیروان خود را ازایجاد تفرقه بازداشته است. شخصیت‌هایی چون: «اولین زینب کوبولو»، «عمر می‌تا»، «فاطمه کازو»، «جان اف. سی. لی»، «علی‌محمد موری»، «مسعوده اشتاین من» از جمله کسانی هستند که ایجاد صلح و امنیت در اسلام را از دلایل ایمان آوردن خود به شریعت محمدی-صلی‌الله‌علیه‌وسلم- دانسته‌اند. 

 قرن‌ها قبل از آنکه اعلامیه حقوق بشر به تصویب برسد، دین اسلام با ظهور خود حقوقی چون: زندگی، آبرو و سوادآموزی را برای انسان‌ها آشکار کرد. به‌همین دلیل اسلام از «استعمار»، «فئودال» و «طغیان‌وسرکشی» به‌عنوان «بغی» نام می‌برد و ما را به نبرد با آن فرامی‌خواند. اسلام پیروان خود را به رعایت حقوق حیوانات فرامی‌خواند؛ زیرا خداوند هیچ ‌چیزی را بدون حکمت و هدف نیافریده است. 

مقدمه

صلح و امنیت از اساسی‌ترین نیاز‌ها و آرزوهای بشر است که متأسفانه هنوز جزء آرمان‌های دست نایافته‌ی بشر به حساب می‌آید. در قرن۱۹ در اروپا هنوز این تصور وجود داشت که وجود توازن قوا و حفظ آن با استفاده از اعمال قوانین بین‌المللی می‌تواند موجب دوام صلح و امنیت باشد. اما در آغاز قرن بیستم، تقاضاهای ملت‌های مظلوم و شدت گرفتن رقابت‌های اقتصادی و گسترش امپریالیسم باعث بروز کشمکش‌هایی تازه شد که خطر بروز یک جنگ همگانی را افزایش داد. 

اروپا در سه دهه آخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم یک دوره‌ی طولانی صلح را شاهد بود؛ اما این صلح یک صلح واقعی نبود؛ بلکه برزخی میان صلح و جنگ به شمار می‌رفت و به‌همین جهت به (صلح مسلح) شهرت یافت. صلح مسلح بر روابط بین‌المللی تأثیری ژرف گذاشت و اصل خشن و وحشیانه‌ای را تثبیت کرد که به موجب آن، درجه‌ی اهمیت یک ملت منحصراً از روی میزان قدرت نظامی آن سنجیده می‌شد. بدین ترتیب تشکیل یک سازمان بین‌المللی که حافظ حقوق ملت‌ها بوده و بتواند صلح و امنیت بین‌المللی را حفظ کند برای نخستین بار در ضمن معاهدات صلح گنجانده شد و رسمیت یافت. با وجود این تنها دو دهه‌ی بعد با حمله‌ی ایتالیا به حبشه، عمر این سازمان بین‌المللی به پایان رسید. چندی بعد با حمله‌ی آلمان به لهستان، جنگ جهانی دوم آغاز شد. در پایان جنگ تشکیلات تازه‌ای به نام سازمان ملل متحد برپا شد؛ این نام را برای نخستین بار «روزولت» رئیس‌جمهور آمریکا به کار برد. طرح مقدماتی اعلامیه‌ی حقوق بشر۱۷۸۹ پس از آنکه مدتی مورد بررسی و شور قرار گرفت در سومین جلسه سازمان در سپتامبرـ‌دسامبر۱۹۴۸ مطرح گردید. 

 

معانی سازمان ملل

تعریف جامع و مورد قبولی از سازمان بین‌المللی وجود ندارد. لیکن یک سازمان را می‌توان «به‌عنوان مجمعی از کشور‌ها تعریف کرد که با عقد قرارداد میان اعضای آن ایجاد می‌شود و با داشتن یک نظام یا مجموعه‌ای از دستگاه‌ها وظیفه‌اش تعقیب هدف‌های مربوط به مصالح مشترک از طریق همکاری میان اعضای آن است.» این تعریف پنج خصیصه‌ی بارز سازمان‌های بین‌المللی را توضیح می‌دهد: ۱- مبنای میان کشوری؛ ۲- مبنای ارادی؛ ۳- برخورداری از یک نظام دائمی دستگاه‌ها؛ ۴- خودمختاری؛ ۵- وظیفه‌ی تعاونی آن‌ها، که تنها آخرین عامل، موضوع بحث و مجادله است (ابی‌صعب، ژرژ، مفهوم سازمان بین‌المللی، ص۷۱). 

 «به مجموعه‌ی اصول و قواعدی که در جامعه‌ی بین‌المللی بر روابط دولت‌ها حاکم است، حقوق بین‌الملل می‌گویند.» (ملک‌محمدی‌نوری، حمیدرضا، درآمدی بر حقوق بین‌الملل، ص۵). و یا حقوق بین‌الملل عبارت است از: «مجموعه‌ای از قواعد الزام‌آور حاکم بر روابط بین‌المللی، که این‌گونه قواعد به دو نوع قابل تصورند: 

الف: قواعدی که الزام‌آور بودنشان را فقط یک کشور (مثل یک کشور اسلامی) احساس می‌کند. 

ب: قواعدی که الزام‌آور بودنشان را هم کشور مسلمان و هم کشور بیگانه، هر دو در روابط بین‌المللی خود احساس می‌کنند» (خلیلیان، دکترسیدخلیل، حقوق بین‌الملل اسلامی، ص۸۳). 

هدف حقوق بین‌الملل تنظیم روابط کشورهاست نه افراد. در صحنه‌ی بین‌المللی، کشور‌ها بازیگران اصلی هستند. هر کشور مجموعه‌ای از افراد انسانی است؛ این افراد در هر کشور تحت حاکمیت دستگاهی هستند که قدرت در آن‌ها تمرکز یافته است. اهدافی که کشور‌ها تعقیب می‌کنند با مقاصدی که افراد و یا گروهی خاص دنبال می‌کنند کاملاً متفاوت‌اند. این تفاوت‌های روشن، حاکمیت قواعدی با ماهیت ناهمگون را بر هر یک نه فقط توجیه، بلکه الزام‌آور می‌کند (رک:‌ام.‌ام والاس، حقوق بین‌الملل، صص۱۴و۱۵). از آنجا که سازمان‌های بین‌المللی برای انجام اهداف و مقاصد معین و مشخص به وجود آمده‌اند حدود صلاحیت‌ها و اختیارات آن‌ها با توجه به این اهداف و مقاصد باید معین شود؛ به عبارت دیگر در تعبیر و تفسیر صلاحیت‌ها و اختیاراتی که در اساس‌نامه و سایر اسناد تأسیس سازمان‌ها آمده است، نظر محدودکننده رعایت نمی‌شود، بلکه نظری که به اجرای هدف‌های سازمان‌ها و نیز ضرر و زیان وظایف آن توجه داشته باشد و نزدیک‌تر باشد مورد توجه قرار می‌گیرد. 

عبارت حقوق بین‌الملل یا حقوق ملت‌ها (The Law of nations) بیش از سه سده است که برای ثبت ملاحظاتی معین در مورد رفتار گروه‌های انسانی در قالب دولت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد و از ادبیات گسترده‌ای هم برخوردار است. حقوق بین‌الملل به‌عنوان پایدار‌ترین شاخه‌ی حقوق از‌‌ همان آغاز چه از سوی آرمان‌گرایان و چه از سوی واقع‌گرایان در برابر این چالش قرار داشته که ساختار آن ماهیت قانونی ندارد (ملک محمدی نوری، ص۱۲۲) 

 

معاهدات بین‌المللی

در بند (الف) ماده۳۸ اساس‌نامه‌ی دیوان از «کنوانسیون‌های بین‌المللی عام» سخن رفته است و کلمه کنوانسیون (convention) به معنای معاهده (treaty) بوده و در حقوق بین‌الملل و روابط بین‌الملل به همین معنی به کار می‌رود. 

واژه معاهده در حقوق بین‌الملل‌‌ همان معنایی را دارد که واژه قرارداد (contract) در حقوق خصوصی دارد. از جمله اصطلاحات گوناگونی که برابر واژه معاهده به کار می‌روند عبارت‌اند از: پیمان (pact)؛ سند (act)؛ پروتکل (protocol)؛ منشور (charter)؛ میثاق (covenant)؛ اساس‌نامه (statute)؛ اطلاعیه (declaration) ترتیبات (Arrangement)؛ یادداشت تفاهم (nderstanding memorandum of)؛ تفاهم‌نامه (Itter of understanding) (ملک محمدی نوری،